my heart
*_*به وبلاگ عاشقانه من خوش امدید*_*
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان my heart و آدرس _myheart_.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





 

                                                         

روزی دختری از پسری که عاشقش بود پرسید : چرا مرا دوست داری ؟ چرا عاشقم هستی ؟

پسر گفت : نمی توانم دلیل خاصی را بگویم اما از اعماق قلبم دوستت دارم

دختر گفت : وقتی نمی توانی دلیلی برای دوست داشتن پیدا کنی چگونه می توانی بگویی عاشقم هستی ؟!!

پسر گفت : واقعا دلیلش را نمی دانم اما می توانم ثابت کنم که دوستت دارم

دختر گفت : اثبات؟!!!! نه من فقط دلیل عشقت را می خواهم . شوهر دوستم به راحتی دلیل دوست داشتنش را برای او توضیح می دهد اما تو نمی توانی این کار را بکنی !!!!

پسر گفت : خوب ... من تو رو دوست دارم چون زیبا هستی

چون صدای تو گیراست

چون جذاب و دوست داشتنی هستی

چون باملاحظه و بافکر هستی

چون به من توجه و محبت می کنی

تو را به خاطر لبخندت دوست دارم

به خاطر تمامی حرکاتت دوست دارم

دختر از سخنان پسر بسیار خشنود شد

چند روز بعد دختر تصادف کرد و به کما رفت

پسر نامه ای را کنار تخت او گذاشت

نامه بدین شرح بود :

عزیز دلم !!!تو رو به خاطر صدای گیرایت دوست دارم ..... اکنون دیگر حرف نمی زنی پس نمی توانم دوستت داشته باشم

دوستت دارم چون به من توجه و محبت می کنی ...... چون اکنون قادر به محبت کردن به من نیستی نمی توانم دوستت داشته باشم

تو را به خاطر لبخندت و تمامی حرکاتت دوست دارم ..... آیا اکنون می توانی بخندی ؟ می توانی هیچ حرکتی بکنی ؟ ...... پس دوستت ندارم

اگر عشق احتیاج به دلیل داشته باشد در زمان هایی مثل الان هیچ دلیلی برای دوست داشتنت ندارم

آیا عشق واقعا به دلیل نیاز دار؟

نه

و من هنوز دوستت دارم . عاشقت هستم

 

 

                                                          

[ چهار شنبه 22 تير 1390برچسب:, ] [ 18:53 ] [ tania joon ]

نیمکت عاشقی یادت هست؟
کنار هم، نگاه در نگاه و
سکوتمان چه گوش نواز بود..
بید مجنون زیر سایه اش امانمان داده بود،
برگهای رنگینش را به نشانه
عشقمان بر سرمان می ریخت..
او نیز عاشق بودنمان را به رخ پاییز می کشید،
اما اکنون پاییز.. نبودنت را،
جداییمان را به رخ می کشد.

بگو، صدایم کن، بیا تا دوباره ما شویم،
مرحمی بر سوز دلم باش، نگاه کن، پاییز به من می خندد، بیا داغ جداییمان را به دلش بگذاریم.
بیا کلاغ ها را پر دهیم تا خبر وصلمان را به پرستوها مژده دهند.
دوباره صدایم کن..

پاییز عاشق بودن جدایی

[ دو شنبه 20 تير 1390برچسب:, ] [ 9:28 ] [ tania joon ]

4hiavrr.jpg

 

..به هرکس دل سپردم بی وفا شد..

 

        ..چو پا بذرش شدم از من جدا شد..

 

..نمی دانم از اول بی وفا بود..

 

         ..یا نازش کشیدم بی وفا شد..

 

1 (167).jpg

 

..کوچه وقتی که نباشی رگ خشکیده ی شهره..

 

..ماه توگوش خونه گفته دیگه با پنجره قهره..

 

..سقف دلبستگی بی تو واسه من سایه نداره..

 

..دلم از روزی که رفتی همسایه نداره..

 

zob6neyc5093nytzxzkg[1].jpg

 

...هر زمان برق نگاهت زند اتش به دلی ...

 

                 ...ای گل ناز از این سوخته خرمن یادار...

 

208[1].gif

[ یک شنبه 19 تير 1390برچسب:, ] [ 20:58 ] [ tania joon ]

با تو چه زندگیهایی که تو رویاهام نداشتم
تک و تنها بودم اما تو رو تنها نمیذاشتم
چه سفرها با تو کردم چه سفرها تو رو بردم
دم مرگ رسیدم اما به هوای تو نمردم
دارم از تو مینویسم که نگی دوستت ندارم
از تو که با یه نگاهت زیر و رو شد روزگارم
دارم از تو مینویسم دارم از تو مینویسم دارم از تو مینویسم
موقع نوشتنا وقت اسم گذاشتنا
کسی رو جز تو نداشتم اسمی جز تو نمیذاشتم
من تموم قصه هام قصه توست
اگه غمگینه اون از غصه توست
اون از غصه توست
با تو چه زندگیهایی که تو رویاهام نداشتم
تک و تنها بودم اما تورو تنها نمیذاشتم
حتی من به آرزوهات تو رو آخر میرسوندم
میرسیدی تو من اما آرزو به دل میموندم
هی میخواستم که بگم که بدونی حالمو
اما ترس و دلهره خط میزد خیالمو
توی گفتن و نگفتن از چه روزهایی گذشتم
انقده رفتم و رفتم انقده رفتم و رفتم که هنوزم برنگشتم
من تموم قصه هام قصه توست
اگه غمگینه اون از غصه توست
اون از غصه توست
هر چی شعر عاشقونست من برای تو نوشتم
تو جهنم سوختم اما مینوشتم تو بهشتم
اگه عاشقونه گفتن عشق تو باعث شه
اگه مردم تو بدون چه کسی وارثه شه .

اون که رفته دیگه هیچ وقت نمی یاد

تا قیامت دل من گریه می خواد

چگونه فراموشت کنم تو را...

که از خرابه های هرزگی به قصر سپید عشق هدایتم کردی

و عاشقی بی قرار و یاری با وفا برای خویش ساختی

آهو بره ای شدی که دوستی گرگ را پذیرفتی

و برای اشکهای او شانه هایت را ارزانی داشتی

و با صداقت عاشه انه ات دلش را به درد آوردی

چگونه فراموشت کنم تو را.

[ یک شنبه 19 تير 1390برچسب:, ] [ 20:31 ] [ tania joon ]

 

 


جرم من چیست بگو؟

صبر کن

زود نرو

       اینجا یک نفر دلتنگ است

                           و سوالی دارد

                                  بخدا هیچ کسی  حرف دلش را نمی داند چیست ..!

 

 

 

[ یک شنبه 19 تير 1390برچسب:, ] [ 18:31 ] [ tania joon ]

پرسید که چرا دیر کرده است ؟   نکند دل دیگری اورا اسیر کرده است ؟  

خندیدم و گفتم او فقط اسیر من است تنها دقایقی چند تاخیر کرده است گفتم امروز هوا سرد بوده است شاید موعد قرار تغییر کرده است...

خندید به سادگیم آینه و گفت احساس پاک تورا زنجیر کرده است!  گفتم ار عشق من چنین سخن مگوی گفت : خوابی سالها دیر کرده است...

در ایینه به خود نگاه میکنم آه عشق او عجیب مرا پیر کرده است راست گفت آیینه که منتظر نباش او برای همیشه دیر کرده است .

[ یک شنبه 19 تير 1390برچسب:, ] [ 18:29 ] [ tania joon ]

cd ghahveye talkh کاریکاتور خنده دار بر روی سی دی قهوه تلخ

[ یک شنبه 19 تير 1390برچسب:, ] [ 17:48 ] [ tania joon ]

 

یه سوال مدل تن تنی جدید اومده!!!!!!!!!

[ یک شنبه 19 تير 1390برچسب:, ] [ 14:58 ] [ tania joon ]

واسه من آغوش گرمت تنها جای امن دنیاست

ساز آشنای قلبت خوشترین آهنگ دنیاست

منو كه بغل ميگیری گم میشم تو شهر رویا

بند میاد نفس تو سینه م مثل مجنون پیش لیلا

به تو شفاف و برهنه دل سپردم بی مهابا

بغلم كن تا نمیرم بی تو تو دستای سرما

مثل دامن فرشته شب ما قدیس و پاكه

حتی ماه به حرمت ما عاشقونه تر میتابه

بغلم كن عشق خوبم بذار آرامش بگیرم

سر بذارم روی شونه ت با نفسهات خو بگیرم

جز سرانگشتهای گرمت تن من عشقی ندیده

دست بكش رو گونه ی من منو خواب كن تا سپیده..
 

[ یک شنبه 19 تير 1390برچسب:, ] [ 14:25 ] [ tania joon ]

نمي*نويسم، چون مي*دانم هيچ گاه نوشته*هايم را نمي*خواني، حرف نمي*زنم، چون مي*دانم هيچ گاه حرف*هايم را نمي*فهمي، نگاهت نمي*كنم، چون تو اصلا نگاهم را نمي*بيني، صدايت نمي*زنم، زيرا اشك*هاي من براي تو بي*فايده است، فقط مي*خندم، چون تو در هر صورت مي*گويي من ديوانه*ام.

1hv96x7vbzrs9iihjsd.jpg

[ یک شنبه 19 تير 1390برچسب:, ] [ 10:23 ] [ tania joon ]
صفحه قبل 1 2 صفحه بعد
درباره وبلاگ

سلام به وبلاگ من خوش آمدید امید وارم لحظه های قشنگی رو توی وبلاگ من سپری کنید. یاد گرفتم به خاطر کسی که دوستش دارم باید دروغ بگم. یاد گرفتم هیچکس ارزش شکوندن غرورم رو نداره. یاد گرفتم توی زندگی برای اون که بفهمم چقدر دوستم داره هر روز به یه بهانه ای دلشو بشکونم. یاد گرفتم گریه ی هیچکس رو باور نکنم. یاد گرفتم بهش هیچ وقت فرصت جبران ندم. یاد گرفتم دم از عاشقی بزنم ولی اما از کجا بگم از کی بگم… می خوام همین جا دلمو بشکونم خوردش کنم تا دیگه عاشق نشه. تا دیگه کسی رو دوست نداشته باشه. توی این زمونه کسی نباید احساس تورو بدونه وگرنه اون تورو می شکونه. می خوام بشم همون آدم قبل کسی که از سنگ بود و دو رو برش دیواری از سکوت و بی تفاوتی… می خوام تنها باشم…
آرشیو مطالب
امکانات وب
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 7
بازدید ماه : 16
بازدید کل : 6291
تعداد مطالب : 16
تعداد نظرات : 16
تعداد آنلاین : 1

Alternative content